عاشقانه -عارفانه
عاشقانه -عارفانه

عاشقانه -عارفانه

دل گویه

 دل گویه 

روی سخنم با توست

زیبای خدایی

کریم بخشنده .... قرآن عزیز

نمرودیان قرن جاهلیت مدرن

می خواهند تو را بسوزانند

کاش میشناختندت ...حتی اگر با تو دشمنند

گمان کرده اند نور خدا را میشود با پفی خاموش کرد

اجدادشان ابراهیمت را با همین خیال واهی در دل آتش انداختند

و آن آتش

به جای صورت تو

دلهای کورشان را سوزاند

و  ابراهیم ، ملکوت ارض و سما را در گلستانی جلوه گر دید


مظلومیت تو همیشگیست

غربت و بی کسیت بین امت رسول خدا که اینچنین تورا به گوشه تاغچه رها کرده اند و گرد و غبار غفلت را از جلدت پاک نمیکنند ...مگر ماه رمضانی که به شوق ثواب و نه باز هم عمل به تو ، نه حکمرانی تو در زندگی، به زور اندکی تورقت میکنند

تویی که کلام خدایی را به قبرستان سپرده اند تا بر سر مرده ها خوانده شوی و کلامت ناقوس مرگ شود و یاد آور درد و رنج و ضجه های بازماندگان مرحوم !!!!

وقتی بین امتت اینگونه ای از دشمن چه انتظاریست ؟!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد